محافظت از داده های ذهن

یکی از مهم ترین کار هایی که همه ی ما باید انجام دهیم این است که یک پاسبان بر اندیشه های خود بگماریم. پاسبانی که حواسش به ورودی های ذهن ماست. پاسبانی که خواب به چشمانش نمی آید. و بدون اجازه او چیزی نمی تواند ورود و یا خروج کند.

او همچون سگ گله ایست که حواسش به همه چیز است. در تمام مدت از گله دلسوزانه مراقبت می کند. و چشم داشتی برای این محافظت ندارد. با حضور او هیچ گرگی به سمت گله نمی آید.

نکته ای که برای محافظت از داده های ذهن باید آن را رعایت کنیم این است که نخواهیم با زور و فشار از دست آنهاخلاص شویم.

در این باره فلورانس اسکاول شین در کتاب درِ مخفی توفیق می گوید:

فیلمی دیدم درباره سگ گله ای که عهده دار مهار کردن گوسفندان بود. جز سه گوسفند، همه را گرد هم آورده بود. این سه مقاومت می کردند. و برای نشان دادن اعتراض بع بع کنان پای جلویی خود را در هوا تکان می دادند. سگ تنها کاری که کرد این بود که آرام در برابرشان نشست و چشم از آنها برنداشت. بدون هیچ تهدید و یا عو عو. تنها نشست و عزم خود را نظاره کرد. چندی نگذشت که گوسفندان سر جنبان وارد عاغل شدند.

زمانی که اندیشه ای منفی به سراغمان آمد، آغاز گاه آن را بیابیم. بر آن نظارت کنیم و بعد آن را رها کنیم.

این را نیز بدانیم، شادمانی حقیقی زمانی وارد زندگی ما می شود که محافطت از داده های ذهن را یکی از کارهای مهم هر روز خود تلقی کنیم. زیرا آن چیزی که در ذهن داریم به زودی در واقعیت عینیت می یابد.

در واقعیت چه چیزی را بیشتر از همه دوست داریم؟

این را مدام از خود بپرسیم. آن چیزی که دوست داریم با آنچه که به آن می‌اندیشیم در یک سمت و سو هستند؟

اگر جواب بله است که باید به شما احسنت گفت. اگر که جواب خیراست، تنها کافیست که این نگهبان را خبر کرد. و آن چیزی که به آن علاقه داریم را به اندیشه خود مهمان کنیم.

محافطت از داده های ذهن

کاریست که باید آن را انجام دهیم، اگر خواهان رسیدن به زندگی مورد علاقه مان هستیم. اما اگر دوست داریم که در تاریکی زیست کنیم، اندیشه های خود را رها کنیم و کاری به داده های آن نداشته باشیم. آن جاست که تاریکی تمام زندگی ما را در بر می گیرد.

پی نوشت:

دوست من، تو برای محافطت از داده های ذهنت، چه کاری را به انجام رسانده ای؟