ماجراهای من و من
خود روزنامه نویسی

کار اصلی ذهن

کار اصلی ذهن    من: امروز 1402/2/2 ذهن: به خاطر رند بودن تاریخ بود که اومدی و اینجا چیزی نوشتی؟ من: چه ربطی داشت؟ ذهن:

ادامه مطلب »
ماجراهای من و من

فرمانروایی ذهن

فرمانروایی ذهن   امروز: 1402/1/9 ذهن: اومدی که بازم یه چیزی بگی و بری؟ من: نه  دقیق نمیدونم که  باید از چی بگم. ذهن: خب

ادامه مطلب »
ماجراهای من و ذهن

تمرکز بر روی خواسته ها

تمرکز بر روی خواسته ها بلافاصله بعد از برخوردِ پاهایم با آسفالت کفِ خیابان، نجوایی در درونم شکل گرفت. بر روی کفش هایم خم شدم،

ادامه مطلب »
ماجراهای من و من

فقط بنویس

فقط بنویس من: امروز 1402/12/8 من: چند روز بیشتر نمونده که  سال رو به پایان برسونی. من: آره . اینو قراره هربار که مینویسم، بهم

ادامه مطلب »
ماجراهای من و من

خود سرزنش گر درون

خود سرزنش گر درون صحنه اتاق پذیرایی خانهٔ مادری در همدان.  (فاطمه لحافِ کرسی را تا بالای زانوانش بالا آورده.  سرش را در گوشی موبایلش

ادامه مطلب »
ماجراهای من و من

نمایش نامه نویسی

نمایش نامه  نویسی صندلی را  کنار می زند. لب تاپش را  باز می کند.  دستانش را  به  سمت  دکمه  ا ی که  در سمت  چپ

ادامه مطلب »
ماجراهای من و من

بازی با کلمات

بازی با کلمات   من: امروز 11/10/1402 من: یه بازی کنیم؟ من: چه بازی؟ من: پشت سر هم کلماتی که دوست داریم رو بگیم. بهش

ادامه مطلب »
ماجراهای من و من

مدت زمان بازگشت

مدت زمان بازگشت من: امروز 1402/10/7. اتفاقِ جالبی که امروز برام افتاد می دونی چی بود؟ من: این که تو اول مکالمه رو شروع کردی؟

ادامه مطلب »