در این فکر بودم که در زمینه ی «تکرار» مقاله ای را به اشتراک بگذرام.
در جستجوهایم در این باره فهمیدم که ما از تکرار، فقط بدیش را دیده و شنیده ایم.
تکرار را یک عادت وسواس گونه می دانیم، که انجام دادنش برا ی ما و سلاتیمان مضر است.
مانند این حکایت:
شخصی در یکی از مناطق کویری زندگی میکرد.
چاهی داشت پر از آب زلال. زندگیش به راحتی میگذشت با وجود این که در همچین منطقه ای زندگی میکرد.
بقیه اهالی صحرا به علت کمبود آب همیشه دچار مشکل بودند اما او خیالش راحت بود که یک چاه آب خشک نشدنی دارد.
یک روز به صورت اتفاقی سنگ کوچکی از دستش داخل آب افتاد صدای سقوط سنگریزه برایش دلنشین بود اما میترسید که برای چاه آب مشکلی پیش بیاید.
چند روزی گذشت و دلش برای آن صدا تنگ شد از روی کنجکاوی این بار خودش سنگ ریزه ای رو داخل چاه انداخت کمکم با صدای چاه انس گرفت و اطمینان داشت با این سنگ ریزه ها چاه به مشکلی بر نمیخورد.
مدتی گذشت و کار هر روزه مرد بازی با چاه بود. تا این که سنگ ریزههای کوچک روی هم تلنبار شدند و چاه بسته شد.
دیگر نه صدایی از چاه شنیده میشد و نه آبی در کار بود.
مطمئن باشید تکرار اشتباهات کوچک و اصرار بر آنها به شکست بزرگی ختم خواهد شد
اشتباهی که تکرار شود دیگر یک اشتباه نیست: یک تصمیم است.
– پائولو کوئیلو
ولی از آنجا که نباید همیشه یک روی سکه را ببینم، اگر تکرار ضرر دارد و باعث ایجاد رفتار های وسواس گونه میشود، از طرفی هم باعث ایجاد موفقیت در زندگی ما می شود.
ما با تکرار می توانیم آن چه که مهم است را در ذهن خود ثبت کنیم.
به این مطلب از جو پینسکر توجه کنید.
یکی از تفاوتهای آشکار بچهها با بزرگسالان در نحوۀ فیلمدیدنشان است. بچهها یک انیمیشن را صد بار هم که دیده باشند، باز میخواهند آن را ببینند. با اینکه صحنه به صحنهاش را حفظ شدهاند، همچنان با لذت تماشایش میکنند. اما انگار یکی از اصول دنیای بزرگسالی این است که هر فیلمی را فقط یکبار باید دید، یا هر کتابی را فقط یکبار باید خواند. این تفاوت ناشی از چیست؟ آیا بچهها هنوز درکی از کسالت ندارند، یا ما فراموش کردهایم که چطور باید از تجربههای تکراری لذت ببریم؟
دانستن اینکه انتظارات ما، گاهی دور از واقعیتاند، میتواند به تصمیمگیریمان دربارۀ چگونگی گذراندن اوقات فراغتمان کمک کند. اوبراین در یک ایمیل به من گفت: «فکر میکنم بزرگترین کاربرد این یافته این است که مردم وقت بیشتری را به تأمل دراینباره اختصاص دهند که چرا گزینههای جدید را به گزینههای تکراری ترجیح میدهند». با این کار شاید هم در وقتشان صرفهجویی شود و هم به اندازۀ یک تجربۀ جدید خوشحال شوند. او اضافه میکند: «شاید مفید باشد که ارزش بالقوۀ بازگشت به رستوران مکزیکی خوب دیروز (و امتحانکردن غذاهای جدید منو) را در نظر بگیرید، تا اینکه یک ساعت در تلۀ جستجوی گوگل برای پیدا کردن بهترین رستوران مکزیکی نزدیک من گرفتار شوید».
اوبراین به من گفت که پس از انجام این تحقیق، با رویکرد متفاوتی سراغ برخی تصمیمات روزمرهاش میرود. او نوشت: «اگر هدف من این است که مقدار کمی استراحت کنم، احتمالاً بیشتر وقتم را صرف انجام کاری کنم که از قبل میدانم آن را دوست دارم، نه اینکه نصف وقتم را برای پیداکردنِ چیزی جدید هدر بدهم (که شاید بدک از آب درنیاید اما عالی هم نباشد)».
ترجمۀ این مطلب را فاطمه قهرمانی منتشر کرده است.
آخرین نظرات: