بیندیشید و ثروتمند شوید

این روزها در حالِ خوانش بیندیشید و ثروتمند شوید هستم. به راستی که نویسنده حق مطلب را در همان تیتر کتاب هم برایمان تمام کرده است.

همه چیز بستگی به اندیشه های ما دارد.

حتا

ثروتمند شدن.

مسئله ای که تا به دیروز  می پنداشتم تنها با زحمت کشیدن و عرقِ جبین ریختن حل می شود، حالا با خوانش این کتاب به این پی برده ام  که تنها با تغییر اندیشه هایم می توانم آن را به همان شکل که دوست می دارم به دست آورم.

به طورِ کلی در این کتاب  به این مهم پی بردم که ما نونِ باورهایمان را می خوریم. هرچقدر که اندیشهٔ مناسب بدهیم نان می خوریم.

پس اگر میزانِ در آمدمان کم تر از چیزیست که انتظارش را داریم، باید کاری انجام دهیم.

ولی اینبار تنها به کارِ یدی روی نیاوریم، اندکی اندیشه هایمان را زیر دربین ببریم. ان زمان است که می توانیم گره از کار خود بگشاییم.

امروز بعد از تمام کردن ِ پیاده روی مسرت بخشم ( همان چالشی که در صفحه چالشی نو برایت گفتم)  به پیشوازِ مهمانی نازنین رفتم.

ولی قبلا آن که میزبانی را آغاز کنم، تصمیم به تمام کردنِ کارهایِ چالشی که  برنامه اش را چیده بودم گرفتم.

قرارمان این است که بعد از هر پیاده روی مطلبی از روزمان به اشتراک بگذارم.

باری، می خواهم از نکته هایِ مثبتی (که قابل انتشار در اینجاست😉) که این روز برایم به ارمغان آورد برایت بگویم.

1. برگزار کردنِ کلاسِ تمرین نوشتن

2. هم گام شدن با ذهنِ زیبایم ( همان پیاده روی خودمان)

3. آماده سازی متنی از ماجراهایِ من و من.

4. شرکت در حرکت توسعه فردی استاد شاهین.

5. آماده سازی متن پیش روی.

6. خوانش کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید.

7. راه رفتن در میان درختان.

8. در میانِ شلوغی سکون را احساس کردن.