ذهن سازی همانند بدنسازی می ماند

می خواستم ابتدای نوشته ام را  با نقلِ قولی آغاز کنم تا  فهم مطلب را  برایت  ساده  تر کنم. اما چیزی در کتاب ها و گوگل نیافتم که بیان کاملی از مطلبی که  می خواهم برایت  بیان  کنم باشد.

دیروز بعد از مدت  ها یکی از دوستانم را  در باشگاه  ملاقات کردم. شاید بهتر باشد بگویم، جرقه ی اصلی نوشتن این متن همان ملاقات بود.

حالیا قبل از آنکه  داستان  دوستم را برایت  بگویم می خواهم از تو سوالی بپرسم.

به دیدۀ تو ما تا چه  زمانی نیاز مند این هستیم که  بر روی خود و نقطه ضغف های خود کار کنیم؟

به دیدۀ تو اگر به  جایگاهی برسی که  همیشه آرزویش را داشتی، باید دیگر دست  از تلاش برداری؟

داستانِ ملاقات

او از آن جمله آدم هایی بود که  حتا در روز های تعطیل هم به  بدنش استراحت نمی داد. هر روز در حالِ کار کردن بر روی عضلاتش بود. راستش را  بخواهی به  اراده ای که  او داشت همیشه  غبطه  می خوردم.

خستگی ناپذیر ترین  فرد در میان ما بود. سالهای سال بود که  این کار را  انجام می داد و برایش جزئی از زندگی اش شده بود.

به  مدت  سه  سالِ متوالی بر روی بدن خود کار کرده  بود. بدنش از لحاظِ ظاهری به  حالتی در آمده  بود که  هر کسی او را  می دید دهانش آویزان می ماند. تمام چربی هایش به  عضله  بدل شده  بودند و هیچ چیزِ اضافی نمی توانستی در اندامش مشاهده  کنی.

اما آن روز همه چیز متفاوت  شده  بود. او مدت  ها بود که  از این مسیر خارج شده  بود. و حالا  دوباه بازگشته بود به  سر خانه  اولش. علت نیامدنش را  نمی دانم. ولی در همان روزهای پایانی، این را در او می دیدم که  دیگر مانند روز اول اشتیاق کار کردن بر روی خودش را  نداشت.

به چیزی که آروزیش را  داشت  رسیده  بود. خیال می کرد که  اگر کاری نکند تمام عضلاتش سر جایِ خودشان باقی خواهند ماند. نمی دانست که  هر روز که دست از کار کردن  بر روی خودش بر دارد، همه جیز به  سرجای اولش باز می گردد.

همان لحظه جرقه ای در سرم  به  صدا در آمد. کار کردن  بر روی خود هم به  همین  شکل  است.

کارگاه بدنسازی

سالهای سال تلاش می کنی تا بهترین  اندام  را  بسازی. حواست  به  خوراکی های وارد شده به بدنت  است. روزهایت  را  در باشگاه  می گذرانی و تمام وقتت را به  این اختصاص می دهی که  خودت  را  به  آن  چیزی که  دلخواهت  است  برسانی. بلخره  هم اندا م دلخواهت  سر می زند و تو نتیجه  تمام تلاش هایت را می بینی، آن موقع است  که  دیگر خیال می کنی کارت  به  پایان  رسیده  است و دیگر دست ا ز تلاش بر می داری. اما یک ماه  که  می گذرد می بینی تمام تلاش هایی که  تا  به آن  روز کرده  ای، به  یک باره فرو ریخته  و تو باز هم به  سر پله  اولت باز گشته  ای.

روز از نو و روزی از نو. در آن زمان است  که  تو با به  این  نتیجه  می رسی که، برا ی رسیدن  به  اندام دلخواهت نباید حتا یک روز را  هم از دست  بدهی و یا اینکه به کل بی خیالِ تناسب اندام میشوی.

این داستان دلیلِ راسخی است  برای اینکه تو این  را  بدانی، کار کردن  بر روی ذهن و روحت هم همین  است.

ذهن سازی همانند بدنسازی می ماند

نه  تنها برای ذهن بلکه  برای تمام چیز هایی که آروزیشان را  در سر داری.

یک نویسنده   و یا  یک نقاش

آن دو تلاش های فراوانی می کنند تا به  جایگاهی که  می خواهند برسند، اما یک آن  دیگر بی خیال کار کردن  بر روی کار هایی که  انجام می دهند می شوند. آیا آنها باز هم همان توانایی روز اول را  خواهند داشت؟

ذهن و روان  هم همین  است. تو نمی توانی انتظار داشته  باشی که  یک شبه  به  آن چیزی که  دوست داری دست یابی.

بعضی خیال می کنند که  تنها یک شب نیاز است که بازار شلوغی که در سرشان  پدید آمده  است  را  سرو سامان بدهند. بعد از آن نیز خیال می کند که  می توانند این  بازار را   که با سختی سرو سامان داده اند، به  حال خود رها کنند.  با خود می پندارند که دیگر کارشان به پایان رسیده است.

ولی تا  زمانی که در این کره  خاکی زنده  هستیم. و نقش انسان را ایفا می کنیم، باید بر روی آن  چیزی که  به  ذهن خود ورود و خروج می کینم دقت کنیم. اگر حواست به خروجی ها و وردی هایت  نباشد، باز هم همان  بازار شلوغ به  سر جای خودش باز می گردد.

اگر خواهان برطرف کردنِ یکی از نقطه ضعف هایِ شخصیتی ات  هستی، باید مدام برای بهتر شدن آن کاری انجام دهی. اگر آن را  به  حالِ خود رها کنی، همانند همان بدنسازی خواهی شد که  چربی هایِ رفته اش را دوباره بازگردانده  است.

و این را  بدانی که  این مسیر یک سیرِ تکاملیست. تو آرام آرام به  آن  چیزی که  خواهان آ ن هستی نزدیک میشوی. عضله  های ذهنِ تو آرام  آرام قوی تر می شوند. پس اگر در حالِ کار کردن بر روی خودت  هستی، این  نوید را  به  تو می دهم که  تو از دیروزت بهتر شده  ای.

و همین مهم است. که ما از دیروزمان اندکی بهتر شده  باشیم. این مسئله  است که درستی راه  را  به  ما  نشان می دهد.

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط