جدیدترین مطالب
خود آگاهی در مسیرِ نوشتن
فاطمه و پول
فاطمه و پول از سن 15 سالگی وارد بازار کار شدم. با هم سن و سال هایم خیلی فرق داشتم. در تابستان ها به جای
بدون دیدگاه
خود آگاهی در مسیرِ نوشتن
این داستان: فرفری و رسالت شخصی اش
فرفری در گوشه ای نشسته بود و خیره شده بود به سقف به او که رسیدم گفت: خب این سری خداروشکر من دیر نکردم فاطمه
بدون دیدگاه
خود آگاهی در مسیرِ نوشتن
این داستان: فرفری ظرفیت وجودش را بالا میبرد.
حواسم به اطرافم نبود نمیدانم چقدر زمان گذشته بود از زمانی که پایم را در آن کافه گذاشته بودم منتظره فرفری بودم. دیر کرده بود.
بدون دیدگاه
کلاسِ نویسندگی
چگونه نویسنده شویم؟
نوشتن راهی برای نجانم شد» از وقتی با او آشنا شدم دیگر آن آدم بی قرار سابق نیستم. او با حرکات انگشتانم ذهنم را به
بدون دیدگاه
خود آگاهی در مسیرِ نوشتن
این داستان: فرفری در برقراری ارتباط مشکل دارد
نفس نفس میزدم. دوست داشتم در باره حال و روزم با کسی حرف بزنم. ولی باید هیجانم را کنترل میکردم، تا بتوانم همه آن هایی
بدون دیدگاه
خود آگاهی در مسیرِ نوشتن
این داستان: فرفری خودش را می شناسد.
فرفری: سلام سلام فاطمه: سلام چی شده شاد میزنی؟؟ فرفری: آدم می مونه چجور باشه. غمگینی میگه چرا غمگینی؟ می خندی میگی چرا میخندی؟
بدون دیدگاه
عضویت در خبرنامه
بخشهای سایت من:
- خود آگاهی در مسیرِ نوشتن (118)
- خود روزنامه نویسی (12)
- درمان در مسیرِ نوشتن (16)
- کلاس نمایش نامه نویسی (2)
- کلاسِ نویسندگی (42)
- ماجراهای من و ذهن (2)
- ماجراهای من و من (15)
- معرفی دیدنی ها و خواندنی ها (8)
- نمایش نامه های تک پرده ای (50)
آخرین نظرات: