چگونه نویسنده بدی باشیم؟

چند وقتی است که ذهنم را این موضوع درگیر کرده است برای اینکه در حرفه ای که هستم بهترین خودم باشم باید چه کار هایی را انجام بدهم و چه کار هایی را انجام ندهم. خیلی وقتها مشغول به انجام دادن کاری هستیم ولی نمی دانیم که آن کار چقدر به ما و هدف هایمان ضرر می رساند. دوست داشتم بدانم برای اینکه نویسنده خوبی باشم باید چه کار هایی را انجام بدهم ولی به این فکر افتادم  که همیشه نباید از خوبی ها گفت یک بار بدی ها را بگویم و از دل آنها به خوبی ها برسیم. به نظرم مهم ترین چیزی که ما را تبدیل به یک نویسنده آماتور و بد میکند این است که برای نوشتن وقت نگذاریم. هدفمان این است که بهترین نویسنده در جهان شویم ولی حتی این وقت را نمی گذاریم که در روز چند ساعتی را به نوشتن بپردازیم. کارهایمان از رؤیاهایمان حمایت نمیکند . برای یک نویسنده حرفه ای شدن نیازمند به وقت گذاشتن هستیم. باید وقت بگذاریم. کار دیگری که ما را به یک نویسنده بد تبدیل می کند این است که خواندن خودمان فقط به نویسنده هایی محدود کنیم که دیگران معرفی میکنند.

تک پرده ای الزا و فاطمه✍🙋‍♀️

موضوع: چگونه نویسنده بدی باشیم؟؟

الزا: این چه عنوانی بود؟؟
فاطمه: چرا؟ مگه ایرادی داره؟؟
الزا: همش ایرادِ. تو باید می نوشتی چگونه نویسنده خوبی باشیم؟
فاطمه: مگه همه اسلاید ها را خوندی؟؟
الزا: خب این معلوم بود میخواد چی بگه. من میخوام نویسنده خوبی باشم نه بد.
فاطمه: خب من اینا رو برای این گذاشتم که بهت یادآوری کنم که باید برای نویسنده خوب شدن چه کارهایی رو انجام ندیم.
الزا: ولی از اولش معلومِ چیه.
فاطمه: شنوده باید عاقل باشه و منظور من رو از این پست و محتوا رو درک کنه. همیشه که نباید لقمه رو با دست تو دهنت بزارم. دیگه خودت باید یاد بگیری چطور لقمه بگیری.
الزا: چی بگم. یعنی میگی من بلد نیستم لقمه بگیرم.
فاطمه: بازم میگم شنوده باید عاقل باشه
الزا: من عاقل نیستم؟؟
فاطمه: هستی.
الزا: نه بابا از من نویسنده در نمیاد من از حرفات سر در نمیارم.
فاطمه: بیا باهم شروع کنیم به تمرین
الزا: چه تمرینی؟؟
فاطمه: شروع کن آزادانه بنویس. بدون هیچ پیش داوری.
الزا: یعنی اینجور نوشتن به من کمک میکنه؟
فاطمه: آره تو شروع کن. بقیش درست میشه
الزا: باشه.